شعر کوتاه - اشعار کوتای فارسی

زبیاترین و کوتاه ترین اشعار فارسی

شعر کوتاه - اشعار کوتای فارسی

زبیاترین و کوتاه ترین اشعار فارسی

حسین آذری

تمام قرارهایمان را

روی ساعت مچی ام بسته بودم

تو اما ...

حواست پرت بود

پرتِ پرت

دورِ دور

و من سال هاست دستم بند است

به آمدنت.

غلامرضا پوزش ( عیار اصفهانی )

اگر مردم به هم پیوست گیرند

زمام از دست شیخ پست گیرند

 

در میخانه ها را باز دارند

همه پیمانه ها در دست گیرند

 

دوباره عشق را جاری نمایند

ز ساقی باده هر چه هست گیرند

 

بسوزانند دار و غلّ و زنجیر

دگر منسوخ گردد مست گیرند

افشین یداللهی

از مرگت ناراحت نمی شوم

اگر قرار باشد

پیش من

که پیش از تو رفتم بیایی.