شعر کوتاه - اشعار کوتای فارسی

زبیاترین و کوتاه ترین اشعار فارسی

شعر کوتاه - اشعار کوتای فارسی

زبیاترین و کوتاه ترین اشعار فارسی

سید علی صالحی

کاش میﺷﺪ ﯾﮏ صبح

ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ‌ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ:

ﺑﺎ ﺩﺳﺖِ پر ﺁﻣﺪﻩﺍم ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ

ﺑﺎ ﻗﻠﺐﻫﺎﯾﯽ ﺁﮐﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖﻫﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ

ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦها ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ

ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺮﻭﻡ.

وحید عمرانی

امیدی کوچک

برای پرواز

دست کم در خواب

بالشِ پَر.

شمش لنگرودی

هدیه ام از تولد

گریه بود

خندیدن را تو به من آموختی

سنگ بوده ام

تو کوهم کردی

برف بوده ام

تو آبم کردی

آب می شدم

تو خانه ی دریا را نشانم دادی

می دانستم گریه چیست

خندیدن را

تو به من هدیه کردی.