سیاهی کیستی؟
.
شلیک نکن!
روزم
که با لباس شب آمده ام قدم بزنم.
تو همان هشت دقیقه ای
که قرص خورشید
آرام، آرام
در دریا حل می شود
می بینی؟
تو قرار نیست شاعر باشی
تو همین که نفس بکشی
راه بروی
حرف بزنی
حق شاعری ات را
بر گردن دنیا گذاشته ای.
هر چه خرابیست همه از رفیق
گر به جهان هست صفایی ولی
نیست به دنیا، مگر پیش او.