شعر کوتاه - اشعار کوتای فارسی

زبیاترین و کوتاه ترین اشعار فارسی

شعر کوتاه - اشعار کوتای فارسی

زبیاترین و کوتاه ترین اشعار فارسی

عناوین یادداشت‌ها

  • محمد سوری شنبه 26 فروردین 1396 14:08
    یادش بخیر! تلفن های عمومی چقدر دیر دوزاری شان می افتاد حالا ... همراهم اصلاً نمی فهمد از دست دادن ناگهانی تو یعنی چه؟ فقط به فکر شارژ شدن لحظه های خودش است.
  • صدیقه مرادزاده شنبه 26 فروردین 1396 14:07
    چشم هایم قلبم شانه هایم دست هایم زانوانم چقدر شهر برای ویران شدن دارد سرزمینی که تو فرمانروایش بودی.
  • سید رضا علوی شنبه 26 فروردین 1396 14:07
    گنجشک ها ارزن ها را از آسمان برچیده اند صبح است.
  • قدیر عندلیب (خیشتن) شنبه 26 فروردین 1396 14:05
    گاهی منجمد شمالی ام گاهی آتشین جنوبی گاهی می زنم به بیابان گاهی به جوی آبی گاهی حقیقتم حقیقت جامد گاهی ولی فقط خیالی و خوابی گاهی پر از نشانه های عجیبم گاهی بدور از هر علامت نابی . خیشتن از ناله های من شدی بیدار؟ یا مثل شاعر من هنوز در خوابی؟
  • اشکان ملک پور شنبه 26 فروردین 1396 13:55
    در کودکانه های جهان که خورشید توپکی ست به بازی در مدار دست هایشان گالیله را به فنجانی چای مهمان خواهم کرد پیش از آنکه خورشید کوتولۀ سفید شود و کودکان، پاپ.
  • هیوا مسیح شنبه 26 فروردین 1396 12:36
    مهربانی زنی است که در تظاهرات خیابان شهید شد مهربانی مردی است که در ازدحام جهان گم شد این تلخ ترین شعری است که نخواهم سرود هرگز.
  • شهاب حسن وند شنبه 26 فروردین 1396 12:35
    تو را می شکنم به جرم آنکه بت پرستیدن ممنوع است.
  • علیرضا روشن شنبه 26 فروردین 1396 12:34
    منم سنگریزه ای که از صعود تو سقوط می کند.
  • پرویزبیگی حبیب آبادی شنبه 26 فروردین 1396 12:34
    درختی که می دود؛ گوزن.
  • ایرج زبردست شنبه 26 فروردین 1396 12:33
    هر واژه زنی دچار شاید باشد یک وسعت در حصار شاید باشد هر واژه اتاقی از جهان تنهاتر هر واژه طناب دار شاید باشد
  • حمید رضا شکارسری شنبه 26 فروردین 1396 12:33
    چه فروتن! باد هر سو که پرچم ها بخواهند.
  • سید علی صالحی شنبه 26 فروردین 1396 12:09
    کسی از غیبت پنهان ستاره به دریا نمی رسد ما سکوت سخت این همه راه را به دندان شکسته ایم پس تو ... تنفس ناتمام من کی؟ کی پروانه خواهی شد؟
  • صابر سعدی پور پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:56
    پدرم برشکار بود آرزو داشت با انگشتانش ذکر بگوید.
  • قدیر عندلیب (خیشتن) پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:54
    عشق خوب است ، ولی برای خواص نه برای حسنعلی و محسن و عباس عشق بهتر همان که قصه شود خارج ازبُعدعقل باشد و بُعد حواس
  • سید رضا علوی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:51
    گاهی چیزی بر آب می نویسد قو.
  • زهره مولوی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:50
    رویا؛ آفتاب شاخه ها خط اریب به عمق و اسبی، آن میانه، ناگهان ...
  • کامران رسول زاده پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:50
    بعضی جنگ ها تمام نمی شوند حتی وقتی مرده باشی مثل یک سرباز مرده که آخرین نامه اش به دست معشوقش نرسیده عاشق توام روی مزارم کمی آغوش بریز که تمام شود این نبرد که تمام شود این درد.
  • رضا کاظمی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:48
    درها راز کلیدها را می دانند زنها راز عشق را هیچ کلیدی دری را به رفتن باز نمی کند که پشت آن زنی هنوز عاشق است.
  • شمش لنگرودی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:48
    آرزوها سپیدند سپیدۀ بامدادان خاطرات سپیدند سپیدۀ شامگاه.
  • عباس خوش عمل کاشانی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:47
    شب ها و روزان ملال آور با مردمانی مسخ و بی باور دلها همه آیینه اما تار تکرار در تکرار در تکرار محبوس این زندان بی روزن می سوزم از درد جدایی من تا چند لولیدن در این مرداب؟ ای مرگ، ای زیبا، مرا دریاب!
  • سید رضا موسوی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:46
    با یارم و وابستگی‌ام بیشتر است خوشبختم و بیچارگی‌ام بیشتر است یک روز کویر عاشقی گفت به من دریا شدم و تشنگی‌ام بیشتر است
  • وحید عمرانی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:46
    عقربه ... اسمی است با مسمّی که هر حرکت کوچکش نیشی است زهرآگین بر قامت کوتاه عمر.
  • حمزه کریم تباح فر پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:45
    برای دوستی آمده ای اما ... پرچم گیسوانت سیاه تر از آن است که صلحمان بشود!
  • کامران رسول زاده پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:45
    تو را به تمام زبان های دنیا دوست داشته ام و این به زبان خودمان یعنی؛ تو دوستم نداشتی.
  • مهرداد نصرتی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:44
    دریا نخواهم شد گفتند دریا شو تمام آسمان در توست دریا نخواهم شد مگر تو آسمان باشی.
  • رسول ادهمی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:44
    به هر که گفتم دوستت دارم رفت من در کاهش جمعیت این شهر دخیلم.
  • صدرالدین انصاری زاده پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:43
    ما با آینه ها دوئل می کنیم با هفت تیرهای خالی آینه ها با ما دوئل می کنند با هفت تیرهای پُر.
  • حمید مصدق پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:42
    دانم در این زمانه که کارندگان باد حتی فرصت نمی کنند که توفان درو کنند کارندگان باد از یاد می روند گر چه امید هستی جاویدشان به دل با باد می روند.
  • لیلا کردبچه پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:42
    عادت کرده ایم آنقدر که یادمان رفته است شب مثل سیاهی موهایمان می پرد و یک روز آنقدر صبح می شود که برای بیدار شدن دیر است.
  • وحید عمرانی پنج‌شنبه 24 فروردین 1396 17:42
    محتاج یاد توست شاعر برای سرودن کودک برای غنودن ای تو بهانۀ بودن.