شعر کوتاه - اشعار کوتای فارسی

زبیاترین و کوتاه ترین اشعار فارسی

شعر کوتاه - اشعار کوتای فارسی

زبیاترین و کوتاه ترین اشعار فارسی

رویا شاه حسین زاده

ما به اندوه هایمان

آب و دانه دادیم

پرنده شدند

پرشان دادیم

اهلی تر از آن بودند که تنهایمان بگذارند

اما ...

دوباره برگشتند

با جفت هایشان.

حسن آذری

بسیار سال ها گذشت تا بفهمم

آن که در خیابان می گرید

از آن که در گورستان می گرید

بسیار غمگین تر است

سال ها گذشت

من از خیابان های بسیار و

از گورستان های بسیاری گذشتم

تا فهمیدم

آن که حتی در خلوت خانۀ خویش

نمی تواند بگرید

از همه اندوهناک تر است.

مهسا رهنما

بهانه هایم واقعی نیست

سرم درد می کند

برای شانه ات.